تاریخ اجتماعی ایران نفیسی
این کتاب به بررسی تاریخ اجتماعی ایران از انقراض سلسله ساسانی تا انقراض امویان میپردازد. آنچه د
ر این اثر میخوانید شامل این عناوین است: اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران هنگام حمله تازیان، سرنوشت
ساسانیان، دوگانگی در ایران ساسانی، جامعه روحانی در دوره ساسانیان، طبقات مردم در دوره ساسانیان،
حقوق شخصی در این دوره، روابط ایران با عربستان در این دوره، سیرت رسول اکرم، خلافت، استیلای تازیان
بر ایران، نتیجه استیلای تازیان بر ایران، اوضاع اقتصادی ایران در این دوره، استانهای دجله و رود تامرا، استانهای
فرات و دجله، استانهای فرات و دجیل در مغرب دجله، پول ایران در این دوره، سازمان اداری در این دوره، روش
حکمرانی تازیان بر ایران، اوضاع اجتماعی در این دوره.
خواننده در این اثر نه فقط با اوضاع و احوال حکمرانان و مردم ایران بلکه با وضعیت طبقاتی و چگونگی ساخت یا
تخریب طبقات اجتماعی در ایران آشنا میشود.
در زمان استیلای تازیان بر ایران سه طبقه از پنج طبقه اجتماعی ایران یعنی شهرداران و واس پوهران و وزرگان
از بین رفتند و دو طبقه آخر یعنی آزادان و دهگانان ماندند که آزادان را به احرار ترجمه کردند و تا مدتهای مدید
یعنی تا قرن ششم در دوره اسلامی فرزندان آنها باقی بودند که آنها را حر و احرار میگفتند. طبقه دیگر یعنی
تاریخ اجتماعی ایران نفیسی
دهگانان یا دهقانان نیز تا مدتهای مدید و تا استیلای مغول بر ایران باقی بودند و تقریبا طبقه ملاکان ایران را
تشکیل میدادند. بسیاری از مردان علم و ادب دوره اسلامی ایران که دهقان یا دهقانزاده بودهاند، از همین
طبقه بودهاند و نه دهقان به اصطلاح امروز به معنی برزگر و کشاورز. معروفترین مردان این گروه فردوسی و
فرخی و نظامالملک طوسیاند که هر سه دهقانزاده بودهاند.
تاریخ اجتماعی ایران نفیسی
تازیان در سال هشتم هجرت نخستین حمله را به جزیره بحرین یعنی خاک ایران کردند و از آن زمان تا سال
۳۰ هجری دامنه جنگ های ایران و عرب کشیده شد و یک بار در اواخر زندگی رسول اکرم و خلافت عمر و یک
بار پس از مرگ عمر چندی تعطیل شد و سرانجام در سال ۳۰ هجری در خلافت عثمان قسمت عمده ایران به
تصرف اعراب درآمد، اما آخرین نقطه ماوراء النهر تنها در سال ۵۳ هجری تسلیم تازیان شد.
در این جنگها پایداری سخت را تنها مردم نواحی سرحدی ایران در شمال شرقی یعنی خراسان و ماوراء النهر
و در شمال غربی ارمنستان و آذربایجان کردند. یگانه سبب این بود که از آغاز تاریخ در دوره هخامنشیان
روش خاصی در اداره کردن ایران پیش گرفته بودند که در دوره اشکانی و دوره ساسانی هم همان روش
معمول بود. در حقیقت ایران در تمام ادوار تاریخی خود از اصول لا مرکزیت یعنی استقلال نواحی مختلف و
مخصوصا نواحی سرحدی برای حفظ استقلال خود بهره مند شده و هر ناحیه مستقلی از کشور اختیارات
و مسؤولیت هایی برای بقای خود و حفظ استقلال خود داشته است و تنها در دوره مشروطیت این اصول
را به هم زدند و مرکزیت مطلق….
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.