بندی در تاریخ ایران خلفا معتصم هلاکو
میر صدرالدین محمد بن میرزا شرف جهان بن قاضی جهان سیفی قزوینی
شماره بازیابی: 15951/5
شماره مدرک کتابخانه مجلس: 10-13539
زبان اثر: Per
عنوان و نام پديدآور: بندی در تاریخ ایران و خلفا تا معتصم و فتح بغداد بدست هلاکو [ نسخه خطی]
نام خاص و کميت اثر: ص. 213 – 328
قطع: ؛13*23/5سم. 257گ. 21س.
يادداشتهاي مربوط به مشخصات ظاهري اثر: نوع خط:نستعلیق.
تزئینات نسخه:صفحات مجدول محرر کمندکشی شده.
تزئینات متن:عناوین شنگرف.
رکابه نویسی:دارد.
تزئینات جلد:تیماج مشکی.
مشخصات اثر: شکل و سجع مهر:
متن يادداشت: در اول نسخه مهر بیضوی به نقش «فرجالله الحسینی» و مهر مستطیلی به نقش «محمد چراغ دین… 1154».
يادداشت عمليات: رطوبت به برگهایی از نسخه آسیب رسانده است.
يادداشتهاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع اثر: ماخذ فهرست: جلد 44، صفحه 152.
صحافي شده با: جنگ956065
موضوع (اسم عام يا عبارت اسمي عام): تاریخ
عباسیان یا بنی عباس (/əˈbæsɪd/ or /ˈæbəsɪd/; عربی: الْخِلَافَةُ الْعَبَّاسِيَّة) سومین خلافت پس از پیامبر اسلام محمد بود.
این دودمان توسط سلسله.ای از نوادگان عموی محمد بن عبدالله، عباس بن عبدالمطلب (۵۶۶–۶۵۳ پس از میلاد)، که نام این
سلسله از او گرفته شدهاست، بنیان نهاده شد. خلفای عباسی پس از سرنگونی خلافت امویان در انقلاب عباسیان
(جنبش سیاهجامگان) در سال ۷۵۰ میلادی (۱۳۲ هجری قمری) به عنوان خلافت اسلامی در بغداد در عراق امروزی، در
اکثر دوران خلافت حکومت کردند. خلافت عباسی نخست در کوفه شکل گرفت و متمرکز شد اما در سال ۷۶۲ خلیفه المنصور
شهر بغداد را در نزدیکی شهر بابل پایتخت باستانی تمدن بابل تأسیس کرد. بغداد در دوران طلایی اسلام به مرکز دانش،
ایران خلفا معتصم هلاکو
در این عصر بغداد محل تمرکز دانشگاههای مختلف از جمله بیتالحکمه شد. بغداد در دوره بنی عباس تبدیل به یک جامعه چند
قومیتی و چند مذهبی و به عنوان «مرکز یادگیری» در سراسر جهان به شهرت رسید. دوره عباسی با وابستگی به دولتمردان ایرانی
(مانند خانواده برمکیان) برای اداره سرزمینها و همچنین حضور فزاینده مسلمانان غیر عرب در امت (جامعه مسلمانان) اداره میشد.
آداب و رسوم ایرانی بهطور گسترده توسط نخبگان حاکم پذیرفته شد و پشتیبانی از هنرمندان و دانشمندان در این دوران اهمیت ویژهای
پیدا کرد.[۲] علیرغم این همکاری و ارتباط اولیه، عباسیان در اواخر قرن هشتم، بزرگان غیر عرب و سیاستمداران ایرانی را از خود بیگانه
کرده بودند.[۳][۴] عباسیان به ناچار حکومت اندلس (اسپانیا و پرتغال کنونی) (در سال ۷۵۴) را به امویان (امارت قرطبه)، مراکش (مغرب عربی)
را به ادریسیان (در سال ۷۸۸)، افریقیه و سیسیل را به اغلبیان (در سال ۸۰۰)، خراسان و ماوراءالنهر و ایران را به ترتیب سامانیان و صفاریان
(در دهه ۸۷۰) و مصر را به خلافت شیعه اسماعیلی فاطمیان (در سال ۹۶۹) واگذار کردند.
ایران خلفا معتصم هلاکو
قدرت سیاسی خلفای عباسی با روی کار آمدن سلسله ایرانی آل بویه و ترکان سلجوقی که بغداد را به ترتیب در ۹۴۵ و ۱۰۵۵
تصرف کردند، محدود شد. اگرچه رهبری عباسیان بر امپراتوری وسیع اسلامی به تدریج به یک کارکرد مذهبی تشریفاتی
در بیشتر دوران خلافت تقلیل یافت، این سلسله در زمان حکومت خلیفه مقتفی بر قلمرو بینالنهرین خود کنترل داشت و میر صدرالدین محمد شرف جهان
در زمان خلیفه ناصر به ایران گسترش پیدا کرد.[۵] دوران پادشاهی و خلافت عباسیان در سال ۱۲۵۸ با غارت بغداد توسط مغولان
در زمان هلاکوخان و اعدام مستعصم به پایان رسید. سلسله حاکمان عباسی و بهطور کلی فرهنگ مسلمانان در سال ۱۲۶۱
در پایتخت ممالیک قاهره متمرکز شدند. دودمان عباسی با وجود نداشتن قدرت سیاسی (به استثنای قدرت محدود و مختصر
خلیفه المستعین قاهره)، همچنان تا چند سال پس از فتح مصر توسط عثمانیها در سال ۱۵۱۷ و براندازی آخرین خلیفه
عباسی، متوکل سوم، ادعای مرجعیت دینی داشتند.[۶]
پیش زمینه[ویرایش]
فرزندان عبدالله بن عباس مدتها بود اعتبار و منزلت امامان علوی را حس میکردند، خود در طول مرحلهٔ دعوت عباسی
با تعمیم هدف مقابلهٔ ضداموی برای یک رهبر هاشمی با شعار «اَلرّضا منْ آل مُحَمَّد»، بدون مشخص کردن شخص
یا شاخهٔ نامزد خلافت — چه عباسی و چه علوی — اقدام کرده بودند. نام جنبش «هاشمیه» با ارجاع به خاندان
گستردهتر بنیهاشم، گویای این موضوع بود. به اینترتیب عباسیان توانستند در منزلت با اهل بیت شراکت جویند
و تصویر شهرت دینی و تظاهر به علم باطنی دینی را به دست آورند. سپس، اقدام به قیام علیه سلسلهٔ امویان کردند
و جنبش سیاه جامگان در سال ۱۳۲ ه.ق/۷۵۰ م، منجر به سقوط امویان و استقرار خلافت عباسیان شد.[۷]
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.