نسخه خطی حسن پریزاد
• دستان بهرام گور و حسن بانو پریزاد
• دستان بهرام گور
خلاصه
• اقتباس منثور از افسانه بهرام گور از شاهنامه فردوسی.
نام ها
• فردوسی
ایجاد / منتشر شد
• جمادة الاول 1290 [ژوئیه 1873]
سرفصل ها
• – فردوسی–اقتباس ها
• – نسخه های خطی، عربی–واشنگتن (D.C.)
• – هند
یادداشت
• – نسخه خطی.
• – فارسی.
• – عنوان از fol. 1a.
• – نام کاتب ذکر نشده است.
• – نوشته شده در هند.
• – کاغذ: کاغذ با رنگ خامه ای سنگین بدون خطوط زنجیره ای یا واترمارک قابل مشاهده. رنگ آمیزی unwan در زرد، قرمز، سبز و آبی. جوهر سیاه روکش قرمز و مقداری ساییدگی؛ کلمات کلیدی
• – نستعلیق; 12 خط در منطقه نوشته شده 14 در 8 سانتی متر.
• – فول. 1b-30a.
• – صحافی چرمی قرمز معاصر با حاشیه تزئینی. مدال های طلایی برجسته در مرکز، برجسته شده با طرح های نقاشی تزئینی.
دانلود نسخه خطی پریزاد
نسخه خطی حسن بانو پریزاد داستان بهرام گور / اقتباس از افسانه بهرام گور از شاهنامه فردوسی
بَهْرام و پریزاد، از منظومههای عاشقانه، اثر امینالدین محمد صافی سبزواری. این منظومه در میان مردم رواج و شهرتی فراوان دارد.
در فهرست کتابخانۀ گنجبخش ذیل شمارۀ ۸۹۲‘۱ (منزوی، ۳ / ۱۵۵۳-۱۵۵۴)، وی از مردم سنجق سبزوار معرفی میشود که دور از
وطن در فارس، مثنوی یادشده را به نام شمسالدین محمد سروده است.
مطابق فهرست کتابخانۀ مجلس (شورا، ۸ / ۳۵۸- ۳۵۹) و حاشیۀ ملکالشعرا بهار بر آن، سراینده، امینالدین محمد، با تخلّص صافی
از مردم سبزوار و ستایشگر شمسالدین محمد، پادشاه کرمان و فارس معرفی شده است که این ممدوح با جستوجوی بسیار شناخته
نشد. با این همه، فخری راستکار، فهرستنگار کتابخانۀ مجلس، سراینده را کاتبی ترشیزی میداند. هرمان اته که نسخۀ کتاب را در موزۀ
بریتانیا به شمارۀ ۴۳۳‘۱ دیده است، آن را تألیف امین میداند که پیش از ۱۱۴۷ ق / ۱۷۳۴ م، نوشته شده است. وی داستان را شرح
عشق کشورشاه با پریزاد، شاهزادۀ چینی، میداند و مینویسد: «یک نسخه از آن به لهجۀ گورانی موجود است، به تفاوت اینکه در این
دومی پریزاد شاهزادۀ چینی و در اولی پری است» (ص ۸۷). در فهرس المخطوطات الفارسیة (۱ / ۴۱-۴۲) از بهرام و پریزاد کاتبی نیشابوری
با سرآغاز «ابتدا کردم به نام آن الٰهی … » یاد شده است. نسخه خطی حسن بانو پریزاد
آقابزرگ (۳ / ۱۶۵) به نقل از کشف الظنون (نک : حاجیخلیفه، ۱ / ۲۵۹)، و سعید نفیسی (۱ / ۲۹۷- ۲۹۸) این مثنوی را به کاتبی تر
شیزی نسبت داده، و بهرام و پریزاد را جزو آثار وی ثبت کردهاند. صاحب مجالس النفائس (علیشیر، ۱۰)، بهرام و پریزاد را ذیل آثار کاتبی ن
یشابوری یا ترشیزی میآورد، اما در هیچیک از مجموعههای خطی که آثار کاتبی را معرفی کردهاند، نشانی از این مثنوی نمییابیم و
اشتباه محققان معاصر در انتساب این اثر به کاتبی، متأثر از نقل قول امیر علیشیر نوایی است. با وجود یادداشت ملکالشعرا بهار
(شورا، همانجا) و تصریح شاعر به نام خود شکی باقی نمیماند که مثنوی از کاتبی نیست؛ چنانکه ذبیحالله صفا نیز در ذیل زندگی
کاتبی از این اثر وی نامی نمیبرد (نک : ۴ / ۲۳۳).
مجموعۀ ابیات بهرام و پریزاد ۰۵۰‘ ۳ بیت در بحر هزج مسدس است. داستان در ۱۳۸۷ ش چاپ شده است؛ تا پیش از این تنها چکیدۀ
منثور و مغلوط آن به صورت سنگی منتشر شده بود. روایت بازنویسی منثور این داستان را محمدجعفر محجوب در کتاب ادبیات عامیانۀ
ایران (ص ۵۸۳) به همراه گزارشی معرفی و بررسی کرده است، اما به منشأ اصلی آن، بهرام و پریزاد منظوم، هیچ اشارهای نمیکند.
شاعر منظومه را به شمسالدین محمد کرمانی، حاکم فارس، تقدیم میکند و در فکر آن است که تحفهای چون شاهنامه برای ممدوح
هدیه برد تا نام هر دو ماندگار شود؛ یک ماه در این اندیشه است تا اینکه در خواب، پیری را بر تخت نشسته میبیند که داستانی
را برایش روایت میکند و از او میخواهد آن را به نظم درآورد. امینالدین بیدرنگ صبحهنگام نظم داستان بهرام و پریزاد را آغاز میکند.
خلاصۀ داستان نسخه خطی حسن بانو پریزاد دانلود نسخه خطی پریزاد
پادشاهی عارفمسلک پس از ۴۰ سال صاحب فرزندی به نام بهرام میشود. بهرام چون به سن رشد میرسد، پدر به او ۷ پند
شاهانه میدهد و خود عبادت پیشمیگیرد و کشور را به او میسپارد. روزی بهرامشاه در شکارگاه شیری قوی را بر زمین میزند،
سپس به دنبال آهویی به گنبدی داخل میشود؛ چشمش به صورتی زیبا و دلفریب میافتد و عاشق آن میشود. بر پای تخت پیری
نشسته است که تصویر را متعلق به پریزاد، دختر شاه چین، میداند که هر سال تنها یک بار از قصر خود بیرون میآید.
شاهزاده راه چین را در پیش میگیرد و در راه پس از شکستدادن برادران جنی به نامهای سیفور، شماین، قمطار و قیطول، دیوی
به نام افرع را میکشد و دختری پریزاد به نام روحافزای را نجات میدهد. در راه دریا گرفتار نهنگ میشود و نهنگ را شکست میدهد.
نسخه خطی حسن بانو پریزاد دانلود نسخه خطی پریزاد
چون به نزدیکی شهر چین میرسد، با شاهزادهای بلغاری به نام بهزاد که به خواستگاری پریزاد آمده است، میجنگد.
بهرام روزی به شکل قلندری نمدپوش در برابر قصر مینشیند. پریزاد که دریافت این نمدپوش شاهزاده است، عاشق او میشود و میان آ
نها چند بار نامه ردوبدل میشود. از آن سو، چون شاه روم عیاری به نام شبرنگ را به دنبال بهرام به دربار فغفور چین میفرستد
و درخواست میکند که فرزندش را بیابد و بازگرداند، او را به لباس قلندران و مقابل قصر پریزاد مییابند و به پایبوس او میروند. از
سویی دیگر، پادشاه بلغار چون خبر مرگ فرزندش بهزاد را میشنود، سپاهی به چین روانه میکند. بهرام با کمک جنیان به چشم
برهمزدنی سپاه بلغار را تارومار میسازد و پریزاد را خواستگاری میکند و فغفور میپذیرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.